جی سبک – ۲۰۱۲ تئوری توطئه مستند دیگری به کارگردانی جسی ونچوراست. جسی ونچورا به عنوان یکی از فیلمسازن منتقد در امریکا شناخته میشود ولی در اینجا از این پروژه رسانه ای حمایت می کند و سعی می نماید آنچه در فیلم ۲۰۱۲ درباره ساخته شدن پناهگاههای خاص دیده می شود را مستند کند. او به مخاطب امریکایی خود القاء می کند که ۲۰۱۲ واقعی است و دولت برای ثروتمندان و سیاستمداران پناهگاه های مجهزی ساخته است ولی مردم عادی شانسی برای زنده ماندن ندارند.
مستند دیگری با نام ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ روز پایان تاریخ (December 21 2012: History’s Final Day)، برنامه دیگری است که در همان سالها به طور گسترده از شبکه های مختلف امریکا پخش شد و در آن حادثه سال ۲۰۱۲ با مکاشفات یوحنا در عهد جدید تطبیق داده شده بود. البته این تطبیق خیالپردازانه بر اساس برداشتی آزاد از معنای برخی جملات مبهم مکاشفات یوحنا صورت میگرفت. در واقع این مستند و نمونههای مشابه آن مأموریت داشتند با استفاده از عقاید مذهبی، مسیحیان معتقد را نسبت به حادثه ۲۰۱۲ حساس کنند.
پروژه چشم انداز (The Horizon Project) عنوان مستند دیگری است که در سال ۲۰۰۶ با موضوع سال ۲۰۱۲ ساخته شد. در این مستند به طور تفصیلی درباره پیشگویی مایاها و تقویمی که در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ به پایان میرسد صحبت شده است. این مستند نیز به طور گسترده در شبکه های مختلف امریکا، کانادا و اروپا بارها به نمایش درآمد.
جنجالهای تبلیغاتی مربوط به پایان جهان در سال ۲۰۱۲ کمی پس از فروکش کردن شک حاصل از سناریوی یازده سپتامبر شروع شد. با این حال این جنجال تنها پس اکران فیلم ۲۰۱۲ در سال ۲۰۰۹ فراگیر شد و به اوج خود رسید.
مبلغان اصلی این جنجال در درجه اول هالیوود و شبکه های تلویزیونی چندملیتی، موسسات تجاری باستان پژوهی و عرفانهای مدرن، مؤسسات آینده پژوهی وابسته به جناح راست مسیحی در امریکا و برخی شومنهای مشهور علاقهمند به سیاست و رسانه در امریکا بودند.
در طول سالهای اخیر و پس از اکران فیلم ۲۰۱۲ صدها فستیوال ویژه و سخنرانی در سراسر جهان بویژه امریکای شمالی و اروپا برای تبیین خطر بزرگ این سال و روز ۲۱ ماه دسامبر در آن، برگزار شده است:
مستندهای تأثیرگذاری که نام برده شد تنها تولیدات پرهزینه مربوط به پروژه ۲۰۱۲ نیستند،
فیلمهای سینماییِ:
۲۰۱۲ روز پایانی
۲۰۱۲ به دنبال بسته شدن
۲۰۱۲ سوپرنووا
و فیلمهای مستند:
۲۰۱۲ علم یا توهم
۲۰۱۲ یک بیداری
نوسترآداموس در ورای پیشگوییها
۲۰۱۲ اسرار شگفت انگیز جدید
۲۰۱۲ زمانی برای تغییر
۲۰۱۲ اکنون در میان حادثه ایم
رمزگشایی گذشته ۲۰۱۲ پایان روزگار
دوران پست مدرن پیش به سوی ۲۰۱۲
در کنار محصولات نمایشی و مستند دیگر این شبکه رسانهای را کامل می کنند؛ شبکه ای متشکل از برنامه های نمایشی و مستند متعدد که در طول چندسال گذشته پس از تولید در امریکا در سراسر رسانه های غربی به کرات پخش شده اند. محصولات تصویری تنها بخشی از این پروژه بزرگ رسانه ای بود. در طول این سالها هزاران کتاب در گونه های علمی، تاریخی، رمان، آینده نگاری و توطئه پژوهی روانه بازار شد و به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه گردید.
انبوه مطالب منتشر شده به حدی بود که هیچ کس از مردم عادی فرصت و مجال این را نمی یافت به بررسی صحت و سقم مطالب منتشر شده بپردازد. سایتهای اینترنتی به کتابها ارجاع می دانند و کتابها به فیلمها و فیلمها به سایتهای اینترنتی. چرخه دایره واری که یکدیگر را تأیید می کردند ولی هیچ منبع و سخن موثقی وجود نداشت، با این حال تکثر و تنوع محصولات سبب شد بسیاری رخ دادن حادثهای در نزدکی سال ۲۰۱۲ یا روز ۲۱ دسامبر را در سراسر جهان باور کنند و این دقیقاً هدفی بود که برای این پژوه عظیم رسانه ای تدارک شده بود.
در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ موسسات مطالعاتی تاریخی، آینده پژوهی، موسسات عرفانی مدرن، موسسات نشر و توزیع کتاب و مراکز متعدد دیگر بسیاری بیش از صدها نشست و سخنرانی در زمینه پدیده ۲۰۱۲ در امریکای شمالی و اروپا برگزار کردند. جالب اینجاست که تمامی این موسسات به صورت غیر رسمی و غیر تخصصی درباره موضوعات علمی و تاریخی مرتبط با این پدیده اظهار نظر میکردند و عمده تلاش آنها بر جذب افراد و مخاطبین برای توسعه شبکه اجتماعی خود متمرکز بود. از میان افرادی که این نشستها و سخنرانی ها را برگزار می کردند می توان به این افراد اشاره کرد:
تِرِنسه مککِنا (Terence McKenna): که گفته میشود جایی در هاوایی زندگی میکند و منتظر پایان دنیا است!
دیوید فلین (David Flynn) که می کوشید حوادث سال ۲۰۱۲ را بر اساس شباهت زمین با مریخ توضیح دهد! او در سخنرانی های خود توضیح می داد که حوادث ۲۰۱۲ به اسرائیل و دشمنانش ارتباط دارد.
ریک کلی (Rik Clay) همان کسی که برای اولی بار کلمه صهیون یا زایان را در آرم المپیک لندن معرفی کرد!
دیوید ویلکاک (David Wilcock) که نشست های خود را بر جابجایی قطب شمال و جنوب زمین در سال ۲۰۱۲ متمرکز کرده بود
جان مور (John Moore) که تمرکز خود را بر روی تغییرات آب و هوایی قرار داده بود و اصرار داشت دولت برای این تغییرات خود را آماده کرده است. (درست همانند آنچه در فیلم ۲۰۱۲ دیده میشود)
درونوالو ملچیزدک (Drunvalo Melchizedek) او درباره ۲۰۱۲ بر اساس پیشگویی مایاها سخن میگوید و معتقد است این پیشگویی یک پیشگویی قلبی است نه علمی! او این مسأله سخن میگوید که سال ۲۰۱۲ و روز پایانی در واقع زمان تغییر باورها و آموزه های معنوی در قلب انسانهاست.
ایوان فرون اشتاین (Ivon Evon Stein) در سخنرانی های خود از عصر یخبندان تا سال ۲۰۱۲ را فصل به فصل توضیح میدهد!
ریچارد سی هوگلاند (Richard C Hoagland) او درباره انتخاب شدن اوباما حرف میزد و این انتخاب را مقدمه ۲۰۱۲ می دانست.
فیلم سینمایی ۲۰۱۲
درونمایه اصلی این فیلم پایان جهان کنونی انسانها بر روی زمین و آغاز جهانی نو، در واپسین روزهای سال ۲۰۱۲ بود. یعنی روز جمعه ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ مصادف با ۳۰ آذرماه ۱۳۹۱٫
در تابلویی که فیلم از فرجام جهان ارائه میکند، نکاتی وجود دارد که اجازه نمیدهد آن را صرفاً یک فیلم علمی- تخیلی پرهزینه و سرگرمکننده بدانیم. بلایای طبیعی در آستانه نابودی جهان، هرج و مرج اجتمای، پیشگوییهای باستان، دیوانگان و دانشمندان پیشگو، سیاهپوست بودن رئیس جمهور امریکا، فرو ریختن جایگاه ادیان الهی، ورود تنها یک دین به جهان آینده، حذف بسیاری از فرهنگها و تمدنها از جهان آینده، رهبری جهان آینده توسط امریکا، فقدان امداد و منجی الهی و رها بودن انسان در برابر حوادث ناگوار پایانی، حضور ملکه و خاندان سلطنتی انگلیس در جهان آینده، تجدید مبدأ تاریخ از تولد عیسی مسیح به یک حادثه طبیعی، تشابه کشتی نجات بخش با ماجرای کشتی نوح و اشاره به میراث مرموز داوینچی کمترین اجزای تابلوی ترسیم شده از آینده جهان در این فیلم هستند که به سادگی نمی توان از کنار آنها عبور کرد.
تریلر فیلم ۲۰۱۲
فیلم سینمایی ۲۰۱۲ هرچند در ظاهر یک درام علمی-تخیلی سرگرم کننده است که فرجام زمین را دستمایه داستان خود قرار میدهد، ولی توجه به اجزای جهان فیلم مطالب عمیق تری را در خصوص آن آشکار می سازد. این فیلم یک تابلوی طراحی شده درباره آینده زمین و انسانهاست که جزئیات آن با وسواس و متناسب با سیاستهای مورد نظر سازندگانش ترسیم شده است؛ در ادامه به برخی از این موارد اشاره می شود:
فرجام جهان ناگوار و خشن است
اولین ویژگی فیلم ارائه تصویری هولناک از فرجام بشر بر روی زمین است. فرجامی که با نبودی بشر گره خورده است. در این فیلم بر خلاف آموزه های دینی که بر آینده ای روشن و رویایی برای زندگی انسان در زمین تأکید دارند، هیچ منجی در کار نیست و آینده روشن نیز به آینده ای تاریک و فاقد شعور که نتیجه ای جز نابودی میلیاردها انسان ندارد تبدیل شده است.
A scene from Columbia Pictures’ “2012.” The action film will be released November 13, 2009.
سخن پیشگوها و فرقه های مخفی را باور کنیم!
در این فیلم افراد به ظاهر دیوانه ای که از حوادث آینده سخن میگویند به عنوان پیشگویان صدیق فرجام جهان معرفی می شوند. در این فیلم تأکید میشود که کسانی همچون نوسترآداموس و مردمان تمدن مایاها خطر هولناک پایان جهان را پیشگویی کرده اند. دقت کنیم مرد دیوانه به فهرستی از افرادی که سعی داشتند به انسانها هشدار بدهند ولی کسی آنها را باور نکرد اشاره می کند.
این افراد در دنیای امروز کسانی همچون نوسترآداموس، اریش فون دنیکن، دیوید آیک، جسی ونچورا، کنت سن ژرمن و دیگر افراد وابسته به فرقه های مخفی غیر دینی هستند؛ افرادی که شیاد بودن آنها توسط محققان بسیاری به اثبات رسیده است. با این حال فیلم مخاطب خود را به سوی این کانونها سوق میدهد بازار پذیرفتن شایعات بی اساس را گرم تر می کند. کارکرد چنین شیوه ای این است که از طریق این محافل و کانونهای غیر رسمی در هر زمان حساس میتوان هرگونه شایعهای را در میان مردم رونق داد.
ادیان وحیانی و ابراهیمی در آینده جهان جایی ندارند!
فیلم به طور گستاخانه نشان میدهد در حادثه سال ۲۰۱۲ ارکان مسیحیت فروپاشیده میشود. در سکانس فروریختن نمادین کلیسای واتیکان به عنوان قلب جهان مسیحیت، رابطه میان خداوند و انسان در نقاشی نمادین میکل انژ شکاف بر میدارد و در بخش دیگری مجسمه مشهور مسیح بر فراز شهر ریو دو ژانیرو فرو می ریزد.
فیلم در اینجا به صراحت تأکید میکند که جهان آینده جهانی نیست که در آن رابطه انسان با خداوند جایگاهی داشته باشد. در بخشی از این سکانس تصویری از خانه کعبه نشان داده میشود. رولاند امریش – کارگردان همجنس باز فیلم – در مصاحبه ای در پاسخ به ایکه چرا کعبه را در حال تخریب شدن نشان نداده است، اینگونه پاسخ داد: « من قصد داشتم این کار را بکنم، ولی مشاورم هارالد به من گفت بهتر است بخاطر یک فیلم یک فتوا علیه خودمان درست نکنیم. حق با او بود، ما در غرب باید حواسمان به این مساله باشد.. شما میتونید نمادهای مسیحیت رو داغون کنید ولی اگر با نمادهای اسلامی این کار را بکنید علیه تان فتوا صادر می شود.»
همچنان که ملاحظه می شود کارگردان فیلم به صراحت دشمنی خود را با نمادهای دینی اعلام می کند و اگر فتاوای هوشمندانه ای همچون فتوای امام خمینی (ره) علیه ارتداد و توهین سلمان رشدی وجود نمی داشت، این دشمنی در فیلم نمایان تر می شد. جالب اینجاست که کارگردان به نوع دیگری اعتراض خود را در فیلم نشان می دهد. در سکانسی که اخبار تلویزیون آشوبهای سراسر جهان را پیش از حادثه پایانی به تصویر میکشد، کارگردان بخشی از مراسم تشییع پیکر مطرح امام خمینی و هجوم مردم مشتاق به سمت تابوت ایشان را به عنوان نمادی از آشوب در جهان مورد استفاده قرار داده است.

کارگردان، بخشی از مراسم تشییع پیکر مطرح امام خمینی و هجوم مردم مشتاق به سمت تابوت ایشان را به عنوان نمادی از آشوب در جهان مورد استفاده قرار داده است.
پس از نجات کشتیها از طوفان مرگبار، تاریخ میلادی که مبدئی ماهیت مذهبی و بر اساس سال تولد یکی از پیامبران الهی دارد، از زندگی بشر حذف شده است و یک حادثه طبیعی که فاقد ماهیتی آسمانی و دینی است جایگزین مبدأ تاریخ می شود.
پایان دنیا با زامبی هم نمونه ای دیگر از این فیلم ها می باشد .
ادامه دارد …
منبع : شرق